نردبان..

چهار شنبه 3 ارديبهشت 1393
ن : fatemeh

نردبان..

 

 

 

دزدی از نردبان خانه ای بالا می رفت. از شیار پنجره
شنید که کودکی می پرسد:
خدا کجاست؟
صدای مادرانه ای پاسخ می دهد: خدا در جنگل است، عزیزم.
کودک می پرسید: چه کار می کند؟
مادر می گفت: دارد نردبان می سازد.
دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد
سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت.
از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید:
خدا چرا نردبان می سازد؟
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬

حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. به نردبانی که سالها
پیش،از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت:
برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد...



نظرات شما عزیزان:

ساغر
ساعت20:12---3 ارديبهشت 1393
آموزنده و زیبا بود ممنون فاطمه جووووووووون!


پاسخ:خواهش میشه ^_^


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








خرید فانی بافت">خرید فانی بافت

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آرزو های زیبا و آدرس orkide-prettywishes.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.