
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند، اما عقرب انگشت اورا نیش زد. اما عقرب بار دیگر او را نیش زد. رهگذری او را دید و پرسید:
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد،
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟
مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.
نظرات شما عزیزان:
